پيام
+
درآمد از در، خندانلب و گشاده جبين
کنار من بنشست و غبار غم بنشاند
فشرد حافظ محبوب را به سينه خويش
دلم به سينه فرو ريخت: « تا چه خواهد خواند؟! »
به ناز، چشم فرو بست و صفحهاي بگشود
ز فرط شادي، کوبيد پاي و دست افشاند
مرا فشرد در آغوش و خندهاي زد و گفت:
«رسيد مژده که ايّام غم نخواهد ماند»
هزار بوسه زدم بر ترانه استاد
هزار بار بر آن روح پاک رحمت باد...
فريدون مشيري
*انشاالله بزودي...:)*
#fd
رقيه کنيز بي بي زهرا
99/3/11
2-FDAN
اشارهاي زيبا به بيتي از حافظ:*رسيد مژده که ايام غم نخواهد ماند**چنان نماند و چنين نيز هم نخواهد ماند*