نظرات ارسالي
+
شبيـــهِ *بــرگـــِ سـرگــردان*
بـه دستـــِ *بــادِ* پائيـــزي
ميــان مانـدن و رفتـن
پـر از *تـرديـــد*
و تشويشم
.
.
آفتابـــ

در انتظار آفتاب
04/1/16

پيام رهايي
برگ باشي؛ سرنوشتت دست باد است نه تصميمي که بماني يا بروي...!
||عليرضا خان||
بسيار زيبا هم مقدمه هم ميانه و هم انتها و نتيجه
دختر احمد آباد
دلم گرفت :(
در انتظار آفتاب
{a h=iranbees}دختر احمد آباد{/a} :{ @};-
11 فرد دیگر
85 فرد دیگر
+
[تلگرام]
+
من سالـ ـهاست که *نيستـ ـم*!
نيستم که بدانم
تمام هستي
شما را فَريـاد ميزند
چه بيچـ ـاره من
که خويش را
از اين همه حضـور
*دَريـغ* کردهام
آقا جان...
.
.
آفتابــ:(

2-اشراق
04/1/11

+
[تلگرام]
+
در قابِ پائـ ـيز،
در اين روزهاي *بَرگآلود*،
بيش از هر زمان
در من *مُـنـ ـتشِـر* شـدهاي...
از چشـمهايم ميچـ ـکي
و در لبهايم ذخيـره ميشَـوي
براي روزِ *مَبـادا*...
.
.
آفتابـ

2-اشراق
04/1/11

+
گل سرخم چرا پژمرده حالي؟
بيا قسمت كنيم دردي كه داري
بيا قسمت كنيم، بيشش به من ده
كه تو کوچک دلي، طاقت نداري
بابا طاهر

پيام رهايي
04/1/5
+ چند روايت براي علت ناميدن باباطاهر به عريان وجود داره. گفتهاند که روزي باباطاهر از مقابل مدرسهاي عبور ميکرده و از چند جوان که اونجا بوده پرسيده که شما شب و روز تو مدرسه چيکار ميکنيد؟ جوانان در پاسخ گفتند که رياضت بسيار ميکِشيم و براي تمسخر ادامه ميدن که مثلا شب، يخ حوض رو ميشکنيم و درون اون ميريم.
باباطاهر هم شب ميره و يخ اون حوض رو ميشکنه و وارد اون حوض ميشه و خدا براي خلوص کارش سرما رو از بدنش ميگيره و تا شعاع 10 يا 100 متري هرجايي که رد ميشده يخها از گرماي وجودش ذوب ميشدند و به علت عدم احساس سرما عريان بوده
+
چرامرگ فقط حق است؟چرا زندگي نه؟چرا عشق نه؟چرا آرامش نه؟چرا آرزو نه؟
پيام رهايي
04/1/5
مرگ بنظر من همه جا حق هست...يعني طبق گفته قرآن *همه از اوييم و به او باز ميگرديم*...زندگي و عشق و آرامش و آرزو اين مرحله وسط تولد و مرگ هستش... همش هم حق ماست بايد ازش بهره ببريم اما بستگي به تلاش خودمون داره...يکي براي بدست آوردن هرکدومش تلاش ميکنه و اگر به صلاحش باشه خدا کمکش ميکنه...يکي هم نه دست روي دست ميزاره ميگه خوب من صبر ميکنم تا عشق بياد دنبالم...آرامش بياد دنبالم..
.اينطوري کار به جايي نميبره...فقط خودش رو خسته ميکنه...براي همين اينطوري فقط مرگ حقه...وگرنه چيزي به ناحق آفريده نشده...
+
سرنوشت ،گرنوشت،بد نوشت
پيام رهايي
04/1/5
+
دروغه که ميگن سن يک عدده !
امروز وقتي فهميدم چند ساله ميشم حس ِ افسردگي ِ خاصي بهم دست داد!
من کي وقت کردم 27 ساله شم!
همين ديروز بود ک شمع 20 سالگيم رو فوت کردم!
نميخوام بزرگتر از ايني که هستم بشم!
ديگه من از اين سني ک هستم بالا تر نميرم !:|
ديگه تو همين 27 سالگي موندم ...
يه پير نشو لعنتي بايد به خودم بگم :(
تولدم مبارک ...

هما بانو
03/12/12
تولدت مبارک عزيزم.منم 10سالي هست تو 24سالگيم موندم.هنوز يه دختر چموش و شيطونم که ناراحت بشم قهر ميکنم و با يه لواشک ترش يا يه لبخند يا يه هديه کوچيک آشتي ميکنم...ولي عمر ما خواه ناخواه ميگذره....عمرتون با برکت باد دوست عزيزم
+
" ساقيا آمدن عيد مبارک بادت "
.
.
.
شروع سال نو هميشه نشانه فکرهاي جديد، کردار جديد، تصميم هاي تازه، براي آينده است. آيندهاي که ميخواهيم آن را بهتر از گذشته بسازيم، در اين سال جديد براي شما دوستان عزيز و محترم سلامتي، شادي ، عشق و محبت و پيروزي را از خداوند متعال خواستارم.
.
.
#سال_نو_مبارک @};-:-)



هما بانو
03/12/12
+
با وجود تمام مشغله هاي زندگي
و با وجود شبکه هاي اجتماعي متنوع
پارسي رو هيچوقت فراموش نميکنم
حتي تو زمان رکودش
هعي
اودسان
03/12/9
2 فرد دیگر
21 فرد دیگر
+
به وقت دلتنگي:)
به اميد موفقيت:)
في امان الله:-D
#fd#anfd
عليرضاقاسمي راوندي
03/11/23
+
786
ا ز آتش چشمان تو، گرمي بده به من
م اهِ من،بارانشو،اين سينه ازعشقت سوخت
ي ار من پروانه شو
ن اگه به کام اين دلم، دردانه شو
ج ان من حسرت نشو،من شهريار تو نيم
ا ز هجر تو شاعرم شوم
ن ام تو لبخند شود، تاآسمان شادم کند
ت ا فروغ زندگي را در دلم روشن کند
و صل اين پاره دلم،در دست يک خياط است
ل حظه طرب نگاهم در کدام ديدار است د ر مسير ديدنت چند حجاب را من دَرم
ت ا هميشه درکنار بودنت من سر بَرم



my writings
03/10/17
*م* اهِ من اشک شوم در صورتت" *ب* اک نيست گويند اين پسر ديوانه است" *ا* ز صداي سخن عشق نديدم خوش تر" *ر* اهي که پر از مشکل و رنج بسيار است" *ک* ام تو شفاي اين بيمار است*(اينم کادوي تولد ناقابل امين جان،درسته شعرم خوب نيست،اما به عشق داداش گلم از صبح تا الان روش کار کردم،انشاالله عاقبت بخير و شاد باشي)* http://www.upsara.com/images/r474252_.jpg
ماه دردانه من عمريست دردانه کش اين قافله ام.سينه ام پر از درد و گونه ام لبريز اشک.قامت ولايت بينم و حسرت لبانت مي کشم.کي شود بوسه اي زنم برلبان شيرين چون قمصر کاشانه ات حال که سير بوسيدمت به نگاره عمري درگير بودن و رفتن و ماندنت يک بوسه صد قل هو الله چشم حسود کور شود تا ببيند گويش راندن و ماندن رانده شدني که لذتش به ماندن است
+
به صاحب سلام
يادمان باشد که مرگ زيباترين آهنگ زندگيه
با صداي گريه متولد مي شوي و با گريه به آغوش خاک باز مي گردي
مرگ آنقدر هم ترس نداره که مي گن
اگر دلت با خدا صاف باشد و حق بنده ي به گردن نداشته باشي
شيرين ترين عسل، مرگه
مردگان فانوس هاي خاموش خاطرات ما هستن، با فاتحه اي، ياد و نام ايشان را روشن کنيم.
متن: عليرضا عبدي

هما بانو
03/10/14
786اين متن نوشته رو زدم چون دوست دارم هميشه جلو چشمم
باشه.اين اشتباهه که ما با حرف مرگ مشکل دارم و اگه کسي صحبت مرگ کنه، بهم
مي ريزيم.چون تاريخ انقضاء ما، معلوم نيست.اين يادگاري باشه برا شما هم جهت
تذکر و هم جهت ياد و حلال کردن عليرضا عبدي.در کل مخلص هم شما بچه هاي
پارسي هستيم تا دم در بهشت.في امان الله583
+
* زاهده جان ، عزيزم* @};-
سالروز تولدتو بهت تبريک ميگم نازنين دوستم:-)@};-
چه لطيف است حس آغازي دوباره
و چه زيباست رسيدن دوباره به روز زيباي آغاز تنفس...
و چه اندازه عجيب است ، روز ابتداي بودن!
و چه اندازه شيرين است امروز...روز ميلاد...روز تو!
روزي که تو آغاز شدي!
*تولدت مبارک نازنينم* :-) @};-



2-اشراق
03/10/14
9 فرد دیگر
26 فرد دیگر